Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-29@15:01:51 GMT

معمایی که امین تارخ پاسخ آن را می‌داند!

تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۴۵۶۸۶

معمایی که امین تارخ پاسخ آن را می‌داند!

درست یک سال پیش، دوم مهر سال ۱۴۰۱ عصر هنگامی بود که بغض پاییزی اهالی هنر که با غم‌هایی دیگر هم آغشته بود، شکست؛ در حیاط بیمارستان محب در محله یوسف آباد. هنرمندانی که به بیمارستان آمده بودند، فاطمه معتمدآریا، مسعود کرامتی و دیگران هیچ یک رخت عزا در بر نکرده بودند، باورشان نبود که از همین جا باید با یار دیرین خود خداحافظی کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امین تارخ اما دومین روز پاییزی سال گذشته به قطعی‌ترین اتفاق زندگی پاسخ گفت؛ مرگ!

هنرمندی که بزرگ‌ترین توقعش شنیدن یک خسته‌ نباشید بود.

بازیگری که می‌دانست بزرگ‌ترین چالش میانسالی، درگیری با زمان حال و گذشته است و این چنین است که آدمی، زیستن در لحظه را فراموش می‌کند.

مانند هر انسان صاحب‌اندیشه‌ای می‌دانست که زندگی دو سؤال و دو معما بین تولد و مرگ است.

او به قدر وسعش کوشید تا زندگی خود را معنا ببخشد. خداوند هم که برای او کم نگذاشته بود؛ از زیبایی چهره تا گیرایی صدا و ذوق و خلاقیت هنری. او نیز این همه را به کار گرفت تا هم خود یکی از هنرمندان نامی کشورش باشد و هم آنچه را در سالیان سال آموخته بود، بی‌دریغ، به نسل‌های بعد از خود ببخشد.

در زمانه‌ای که هنوز در هر اتاقکی، آموزشگاه بازیگری احداث نمی‌شد، او که دانش‌آموخته دوران طلایی دانشکده هنرهای زیبا و کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی بود، با تاسیس کارگاه آزاد بازیگری خویش، مشتاقان این هنر را به راهی درست هدایت کرد.

در کاربلدی او همین بس که شمار بالایی از بازیگران شناخته شده امروز، از دل آموزشگاه او بیرون آمدند.

تازه جوانی بود که از شهر شور و شعر، شیراز، به تهران آمد تا در دانشکده هنرهای زیبا درس بازیگری بخواند و نزد استادانی همچون دکتر محمد کوثر، بهرام بیضایی و پرویز پرورش آموزش دید و همواره محمد کوثر را بزرگترین استاد خود می‌خواند. این بازیگر در سال‌های پیش از انقلاب با بازی در نمایش «اتللو» در اولین سال‌های جوانی خود جایزه بازیگری تئاتر را به دست آورد.

او با بازی در نمایش‌هایی همچون «هنری چهارم»، «لورانچیزیو»، «زن نیک ایالت سچوان» و ... حضور روی صحنه را تجربه کرد.

امین تارخ که در کارنامه هنری‌اش همکاری با کارگردان‌هایی همچون علی حاتمی، داریوش فرهنگ، رسول صدرعاملی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، جلال مقدم و پوران درخشنده به چشم می‌خورد، بازیگری سینما را از سال ۵۸ و با بازی در فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی آغاز کرد. او در سن ۲۲ سالگی در اولین سریال تلویزیونی غیر کمدی با عنوان «شهر من شیراز» به ایفای نقش پرداخت و حضور خود را در تلویزیون با بازی در مجموعه‌های درخشانی همچون «سربداران» و «ابن سینا» ادامه داد.

حالا یک سال است که او با همه شادکامی‌ها و ناکامی‌هایش مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست. او نیز چون هما روستا در جهانی دیگر، به دنبال «پرنده کوچک خوشبختی» دوید.

۲۴۵۲۴۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1816994

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: امین تارخ هنرمندان تئاتر بازیگران سینما و تلویزیون ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۵۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینی‌بندزن! یه دل شکسته رو هم بند می‌زنی؟

همشهری آنلاین- بهاره خسروی : چینی‌بندزن‌های دوره‌گرد پایتخت به صدای بلند در کوچه‌ها می‌خواندند: «چینی‌بند زن اومده ... برگ گل هم بند می‌زنم!» خانم‌های خانه با شنیدن شاعرانگی همین جمله آخر هر چه کاسه و بشقاب شکسته و ترک‌خورده کنج انباری و صندوقخانه داشتند جمع می‌کردند و راهی کوچه می‌شدند. بچه ها همه سعی می کردند کنار چینی بندزن بشینن و تا ببینند حاصل خرابکاری‌شان چطور ماهرانه کنار هم بند می خورد.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

چینی‌بندزنی یکی از مشاغل نوستالژیک و فراموش‌شده تهران است. این حرفه در روزگاری که وقتی چیزی می‌شکست و خراب می‌شد به جای دور انداختن آن را تعمیر می‌کردند، حسابی پرطرفدار بود. قدیم‌ها معمولاً ظروف پرکاربرد خانه مانند کاسه، بشقاب و قوری از جنس چینی بود به ضربه‌ای ترک می‌خورد یا می‌شکست.

خانم‌های باسلیقه در طول سال تکه‌های شکسته چینی را تا زمان آمدن چینی‌بندزن نگه می‌داشتند. قدیم ها تا دلتان بخواهد از سر غفلت یا شیطنت بچه های خانه که همیشه پر تعداد بودند ظرف و ظروف می‌شکست و پیدا کردن مدل مشابه و جایگزین کار چندان آسانی نبود.

هنر تعمیر و کنار هم چیدن تکه های شکسته یا ظریف‌کاری بر عهده چینی‌بندزن‌ها بود تا با کمک ابزار ویژه صاحبان این شغل که چیزی نبود جز تسمه فلزی و چسب و مته، تکه‌های شکسته بار دیگر کنار هم قرار گیرد و باعث خوشحالی خانم خانه شود. آنها پس از ترمیم هریک از ظروف به ازای دستمزد آن مقداری گردو، بادام، گندم یا پول دریافت می‌کردند. چینی‌بندزن‌ها در محل‌های خاصی برای مدت معینی اقامت می‌کردند تا کارشان را انجام دهند.

کمان، قیف برنجی، الماس، تکه چوب نازک از جنس درخت بید، نخ لحاف‌دوزی، مفتول و سندان از ابزار کار چینی‌بندزن‌ها بود. اما ظرافت‌های این حرفه و احیای وسایلی که آدم‌ها به آن دلبستگی‌های مختلفی پیدا کرده‌اند نام این حرفه را به ادبیات عامیانه و فولکلور وارد کرد: چینی بند زن/ یه دل شکسته رو بند می‌زنی؟ / هرچی دارم به تو می‌دم / تو بگو چند می‌زنی؟

کد خبر 844617 برچسب‌ها مشاغل هویت شهری تهران

دیگر خبرها

  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • درمان گیاهی ریزش مو
  • آمادگی داریم برای رفع مشکلات اصفهان کنار مدیریت استان بایستیم
  • ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • آغاز ثبت‌نام مسابقه گویندگی و بازیگری رادیو
  • ستاره ایرانی یک قدم تا پایان خوش در بهترین لیگ دنیا
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینی‌بندزن! یه دل شکسته رو هم بند می‌زنی؟
  • برد دوگله پرسپولیس در نیمه اول بازی با آلومینیوم